اسفند ۰۲، ۱۳۸۸

دردمند!

خيلي شنيديم كسي وقتي مي خواد كسي را نفرين كنه مي گه : " الهي درد بي درمون بگيري ! " چند روزه دارم فكر مي كنم درد بي درمون بدترين نوع درد نيست . دردي بدترين درد است كه علاجش دست خود بيماره اما بيمار سعي اش نمياد تا خودش را درمان كنه ! سعي اش نمياد ! خيلي لوس ، خيلي مسخره ، و خيلي غير قابل باور !
خيلي ضايعست كه گير زندگيم اين باشه ! مايه آبرو ريزيه و خجالت ! و البته و صد البته خنده ! خنده قاه قاه!

بهمن ۲۰، ۱۳۸۸

چرند و پرند هاي اول ترم !

ترم پيش ترم گندي بود !‌از اين بابت كه از تير تا همين الان دارم به خودم مي پيچم ! مي پيچم چون تراز نيست ! هدفم و ميزان حركتي كه براي رسيدن بهش مي كنم ! نه دلم مياد هدفم را بيارم پايين نه مي تونم سعي مو ببرم بالا ! حالم داره از همه چيز به هم مي خوره ! حتي خودم ! و بهتر بگم : مخصوصا خودم !
پيوست يك : اسمش شهروز بود يا شهرام نمي دونم خودش هم نمي شناسم اما خوب چرا اون ! علي را كه مي شناسم ! هموني كه ميگه از 7روز هفته ماكزيمم دو روز مي ره دانشگاه ، و خوب مثل هميشه گند دروغاش در مياد ! و در واقع اصلا مهم نيست كه اون دروغ ميگه ، مهم اينه كه من چرا باور مي كنم و مهمتر اين كه من چرا دوست دارم باور كنم، حرفي را كه مي دونم خيلي زيادي مفته !