".............................................حذف شد ........................................
پيوست يك : حالا مي فهمم چه طور ميشه يكي مثل مهسا وقتي كه فكر مي كنه اتودش گم شده ، بزنه زير گريه !
پيوست دو : دوست دارم مثل اين فيلم ها مي شستم رو يه اسب قهوه اي سوخته و اون رو روي تپه هاي اطراف خونه مون مي راندم . تپه هايي كه پوشيده از علف هاي زرد و بلنده و باد اون ها را مثل موج مكزيكي حركت مي ده !علف هايي كه وقتي نور خورشيد بهشون مي خوره طلايي مي شند ! بعد وقتي كه از خونه فاصله گرفتم شروع كنم به داد زدن ! انقدر داد بزنم تا خورشيد غروب كنه و من غروب خورشيد را در آرامش ببينم ! ولي خوب اينجا هيچ يك از مواد لازم براي ساخت اين سكانس نيست ! پس بهترين را اينه كه بري تو اتاقت ! يه آهنگ پلي كني ، صداشو تقريبا زياد كني و سرتو بكني تو بالشت و داد بزني !
پيوست سه : دليل انتخاب اسب قهوه اي براي سكانس قبل اين بود كه به نظرم قهوه اي سوخته بيشتر به علفزار زرد رنگ مياد ! وگرنه اسب به هر رنگ قشنگه !
یکشنبه 4 مهر "
پیوست یک پریم : باورم نمی شه به این زودی اتودی که کلی تو انقلاب دنبالش گشتم را گم کردم !!!
پیوست دو پریم : از قضا خانم آقای دکتر کامی ما در حال وضع حمل اند و آقای دکتر وقت معالجه کامی ما را پیدا نمی کنند ! بنابر این دوره ی درمان کامی بیش از حد انتظار طولانی شده است !
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد // نمی خواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت // ولی بسیار مشتاقم كه از خاك گلویم سوتكی سازد // گلویم سوتكی باشد بدست كودكی گستاخ وبازیگوش // و او یك ریز و پی درپی دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد // وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد // بدین سان بشكند دایم سكوت مرگبارم را
مهر ۱۰، ۱۳۸۹
کلاس نوشته !
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۲ نظر:
یعنی یه جورایی یک طرفس؟...البته یه کمم گنگ بود:دی
"يه جورايي " كه چه عرض كنم ... از تمام جهات و جور ها يك طرفه است ! :دي
ارسال یک نظر