فروردین ۱۹، ۱۳۸۹

فضول را بردند جهنم

سال هاست يكي از بهترين تفريحاتم در اجتماعات زير نظر گرفتن رفتار اطرافيانم است . دقت نظري كه در اين مورد به خرج مي دهم ، گوش هاي نسبتا قويم و حسي كه از چشمان آدم ها مي خوانم كمك هاي بسياري در اين راه به من كرده اند . و راز داريم و يا شايد هم خود خواهيم دليل حفظ اسرار كشف شده ام هستند . شايد كساني اين كار را تجاوز به حريم شخصي افراد بدانند اما من از چيزي جزرفتار افراد استفاده نمي كنم .
كسان زيادي سوژه كنجكاوي من قرار گرفته اند و من تقريبا در مورد اكثر آنها به نتايجي رسيدم . در چند ماه گذشته سوژه اي پيدا كردم كه در ظاهر كنجكاوي در مورد آن كار سختي نميامد اما با گذشت زمان هيچ اطلاعاتي بدست نياوردم . و بد تر از هر چيز اشتياق زايد الوصفي براي شناختن سوژه ام در من ايجاد شد .
و حالا اين اشتياق چوب كنجكاوي من است و زندان فكر من و شايد هم احساس من !

۴ نظر:

هلاغزب گفت...

شایدم کنجکاوی بهانه ست... هرچیزی یه بهانه میخواد...

Brego گفت...

بهانه بودن كنجكاوي دقيقا چيزيه كه مي خوام نباشه !

رویا گفت...

اتفاقا یکی از تفریحات نیمه جذابه

ناشناس گفت...

سلام
آپم...
http://atanazz.blogfa.com/